ساچی
ساچی

ساچی

ربطش به حافظ چیه؟!!! اینو که دیگه اصن نمیدونم.


دارم عکس بازیگرا رو تو جشن حافظ نیگا میکنم..



فک میکنم که چرا جاهای دیگه مراسم فرش قرمز اینقد خواهان داره.. چرا مردم اونجاها اینقد با وجد میرن واسه دیدن بازیگراشون.. چرا اینقد هیجان دارن واسه این مراسم.. اما ماها نه.. حتی دیدن عکساشونم واسه من یکی که با ی پوزخند همراهه..

گاهی فک میکنم شاید به این علته که اونا به دیدن کسایی میرن که شبیه خودشونن اما ستاره ان (نه لزوما موفق یا خوشبخت) مثلا لباساشون تو مایه اوناس.. آرایششون همینطور.. ژستا و فیگوراشونم همینطور... اما این شباهت چرا نمیخاد بین مردم و بازیگرای ما ایجادشه؟ (البته واسه من سواله که کدوم شبیه اون یکی شه؟)... شاید چون سینما واسه ما نبوده،مراسم و تقدیراشم واسه ماها نمیتونه باشه... یا از جنس ماها نیست پس برقراری ارتباط باهاش سخته و بالطبع آدمایی هم که تو این مراسمن نمیتونن واسه ماها، شبیه ماها یا از جنس ماها باشن؟!!! یا برعکس شاید چون سینما واسه اونا بوده مراسم و تقدیراشم باید مثه اونا باشن و آدماشم ظاهرا شبیه اونا؟!

نمی دونم.. شایدم ی حس و تعصب فرهنگی مزخرف و سنه نیمیِ که تو کله ما تزریق شده...

اما و اما... چیزی که میدونم اینه که هنر حافط ربطی به هنر بازیگرنمایی ندارد.