ساچی
ساچی

ساچی

خیالت زمانی نمی کند مرا رها...

http://s4.picofile.com/file/8170892118/1393345_460356614081330_402556739_n.jpg

دیشب افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر بود تو شیراز با اجرای گروه زند و خوانندگی علی زند وکیلی... جای خرسندی داره که همون چیزی که ضبط شده ازش شنیده بودم رو ب صورت زنده شنیدم با همون ظرفیت.. شفافیت.. رسایی و گیرایی... البته اشعار هم محتوای پرشوری داشتند جدای از اجرا.. تکنوازی پیانو سامان احتشامی هم شنیدی.. در کل اجرا لذت بخش بود و از اونجا که زند وکیلی میون همشهریاش بود فضا بشدت صمیمی بود...
 

ما فقط تلاش می کنیم که دهنا و چشای باز و سیری ناپذیر رو ببینیم و ببندیم ...


http://s4.picofile.com/file/8170129218/cat_thief_funny_animal_pictures_38_605.jpg
 
جشنی در شرکت بر پاشد دیروز 21 بهمن... از بعضی ها تقدیر شد.. یکی از این بعضی ها بی شک تا آخر عمر در ذهن من می مونه.. کارگر خدماتی شرکت که از نیروهای ی پیمانکار.. این آقا رو من تا مدتها فک میکردم لالِ .. هیچ وقت نشنیده بودم صداشو و ندیده بودم که حرف بزنه..  همیشه هم با حرکت سر یا دست به من سلام میکرد یا جواب سلام میداد... ساکت و بی صداست و به شدت پر کار.. کلا دلم واسش میسوخت... هر کاری رو انجام میداد بدون اعتراض و چون نیروی پیمانکار بود و نه نیروی شرکت حقوقش هم خیلی کمتر بود.
دیروز از این آقا هم تقدیر کردند.. ی هدیه ناقابل بهش دادند.. همه واسش دست زدن و سوت... خودش با بغض و چونه لرزون اومد هدیشو گرفت و بعدش از سالن رفت بیرون و ی گوشه نشست و کلی گریه کرد.. نه از غم.. از شادی ک بالاخره دیده شده... بالاخره دیدنش.. و چقدر ندیده بودنش که ی همچین تقدیر ناقابلی اونو اینقدر به وجد آوورده بود.. که ی همچین تقدیر کوچیکی هم اونو خرسند میکرد و تا حالا ازش دریغ شده بود.
  

بعد میگم اگه من رییس جمهور میشدم...


کاملا عصبانی میرم سند رو بدم به همکارم که اصلاحش کنه و تکرار این نکته که دیگه این خطاهای تکراری رو تکرار نکنه..

http://s4.picofile.com/file/8169195900/The_sketch_of_a_life5_880.jpg

نرسیده به در اتاق یادم میاد که قرار شده ک این همکار ضامن وام بنده شه...وامیستم..خوب تکلیف چیه؟!! حتی فکر کردن نمیخواست.. خیلی آروم چرخیدم و برگشتم سمت میزم و سند رو گذاشتم کنار و عصبانیتم رو هم پرت کردم بیرون.
  

و اینکه همجنسیِ که پرواز می آفرینه...

http://s5.picofile.com/file/8169192626/birdes.jpg

وقتی میگن کبوتر با کبوتر باز با باز.. همیشه ذهنم به سمت مشابهت اونا میره.. و هیچ وقت به این سمت نمیره که کبوتر با باز یا باز با کبوتر.. چ ترکیب و بلای هولناکی که فقط و فقط سر کبوتر میتونه بیاد و چه سعادت همایونی که فقط و فقط سر باز میتونه سایه بندازه!