ساچی
ساچی

ساچی

ای بابا...

http://s5.picofile.com/file/8154610450/T7_605.jpg


-با 2 تا از مدیرا رفتیم ماموریت واسه همون روز بلیط نبوده از شب قبلش بلیط گرفتن من رفتم خونه داداش اونا رفتن هتل..همه کارا و مستندات مربوط به جلسه رو هم من آماده کردم!! بعد حکم ماموریت منو یه روزه زدن اونا رو 2 روزه!!!

-مدیرم داره با من صحبت میکنه میگه نمیتونم بهت سمت بدم چون اگه بدم 50 تا 100 تومن اضافه حقوق میگیری فقط .. و کار خودت رو هم کسی ندارم انجام بده و اینطوری کارات خیلی زیاد میشه... من اینطور نتیجه گیری کردم که پس میخوان یکی بیارن که 2 برابر من حقوق بهش بدن کار من رو هم بلد نباشه و حتما و قطعا هم مرد باشه.. همین مدیر پارسال که تازه اومدم این شرکت سر من داد میزد تا صورتجلسه ای رو امضا کنم که توش خانمه همکار دیپلم نامربوط به کار!! بشه رئیسه ماها!!!

-یه متن تخصصی رو ترجمه کردم واسه مدیر عامل .. دادتش به یکی از مدیرا که کنترلش کنه.. بعد این آقای مدیر اومده رو برگه های اصلی ترجمشون رو از دیکشنری!! دراوورده و نوشته کنارشون و اونایی هم که عبارت بوده و نتونسته رو اومده دوباره از خودم میپرسه!!! بهش میگم اگه قرار شده شما کنترل کنی به نظرتون به این معنی نبوده که باید بهتر و بیشتر از من میدونستین!!!!

اینها منو غمگین میکنه.. غمگین و غمگین..  پوچی به من نزدیکه!