ساچی
ساچی

ساچی

همه چیز حباب باشه و آرزوی من تلنگر...


http://s6.picofile.com/file/8189931750/finalbokehsplashweb_880.jpg

بالاخره فشار کار طاقت فرسا از رو شونه هام برداشته شد.. حالا وقت دارم به غصه هام فک کنم و اشک بریزم!! ب اینکه چقد عصرای بهار دلگیرن .. به اینکه چجور ی ستاره بچینم که واسه خودم بشه.. به اینکه 14 اردیبهشت هم گذشت و نبود عزیزا سه ساله شد و چقد زود داره بزرگ میشه این نبود... به اینکه تنهایی شریک همه ما آدماس.. به اینکه چجوری ی حال اساسی از این مردک کابینت ساز بگیرم.. به اینکه چ جوری عاشق شم وقتی ازم دعوت میشه واسه عاشقی، اما کجا ِکی و کیش رو نمی دونم هنوزم!!! به اینکه یکی پیدا شه من سرزنشش کنم و سرش داد بزنم واسه این حال و روزم و بعدشم بهش پول بدم بره رد کارش!!! به اینکه هنوزم تو خونه دختر دومم.. در عشق هم دومم .. در کار هم دومم.. در دوستی هم.. و حتی در صفحه دوم شناسنامه می ترسم که دوم شم!!!